بازسازی و نجام عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
پس از بمباران گردان کمیل در منطقه جفیر، گردان تحت فرماندهی شهید سرافراز، سریعا" بازسازی میگردد و به منطقه عملیاتی خیبر میرود. دراین عملیات گردان اقدام به شکستن خط دشمن مینماید و به گفته رزمندگان حاضر در این عملیات، این خط توسط گردانهای دیگر شکسته نشده بود، امّا رزمندگان کمیل آن خط را شکسته و دشمن را وادار به عقب نشینی میکنند. آقای سعید محمدزاده در این خصوص میگوید: بعد از آنکه دو جزیره مجنون فتح شده بودند، به...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
پس از بمباران گردان کمیل در منطقه جفیر، گردان تحت فرماندهی شهید سرافراز، سریعا" بازسازی میگردد و به منطقه عملیاتی خیبر میرود. دراین عملیات گردان اقدام به شکستن خط دشمن مینماید و به گفته رزمندگان حاضر در این عملیات، این خط توسط گردانهای دیگر شکسته نشده بود، امّا رزمندگان کمیل آن خط را شکسته و دشمن را وادار به عقب نشینی میکنند. آقای سعید محمدزاده در این خصوص میگوید: بعد از آنکه دو جزیره مجنون فتح شده بودند، به...
دوست ندارم الآن خورده ام
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب در تپه کدو و در منطقه حاج عمران عراق، آقای جواد مبین پاس بخش بود. دو نفر از برادران اهل گناوه هم نگهبان بودند. آقای مبین رفته بود به آنها سرکشی کند. این دو نفر سرما خورده بودند. از جیبشان دستمال کاغذی بیرون آورده بودند تا استفاده کنند. آنها برای مزاح به آقای مبین تعارف کرده بودند که شما نمی خواهید آقای مبین در تاریکی فکر کرده بود ، بیسکویت است گفته بود خیلی ممنون دوست...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب در تپه کدو و در منطقه حاج عمران عراق، آقای جواد مبین پاس بخش بود. دو نفر از برادران اهل گناوه هم نگهبان بودند. آقای مبین رفته بود به آنها سرکشی کند. این دو نفر سرما خورده بودند. از جیبشان دستمال کاغذی بیرون آورده بودند تا استفاده کنند. آنها برای مزاح به آقای مبین تعارف کرده بودند که شما نمی خواهید آقای مبین در تاریکی فکر کرده بود ، بیسکویت است گفته بود خیلی ممنون دوست...
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچهها در شب عملیات را چنین توصیف مینماید: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای کانال مادر ایجاد شده بود. هر کسی در گوشهای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با گریه و استغفار سپری میکرد. گروهی خالصانه از خدا میخواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل میپرداختند. شهید ...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچهها در شب عملیات را چنین توصیف مینماید: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای کانال مادر ایجاد شده بود. هر کسی در گوشهای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با گریه و استغفار سپری میکرد. گروهی خالصانه از خدا میخواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل میپرداختند. شهید ...
پاسخ فرمانده دسته
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در اواخر جنگ، بعد از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، بعثیون عراق به جاده اهواز- خرمشهر حملهور شدند. یکی از برادران گردان خطاب به آقای علی زردشت فرماندهی دسته کرده و میپرسد: عراقیها دارند میآیند! چکار کنیم؟ ایشان هم در پاسخ جواب میدهد: مرد حسابی در این موقعیت فرمانده لشکرش هم توی قضیه گیر میکند، حالا از من سئوال می کنی چکار کنیم؟! ...
دوای دل درد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 که گردان کمیل مدتی در خط خرمشهر مستقر بود، تدارکات گردان در یکی از ساختمانهای نزدیک خط مستقر شده بود. بچههای تدارکات گردان شبها نوشابهها را درون یخدانهای بزرگ میگذاشتند تا برای فردا خنک شود. در اواخر شب موقعی که بچههای تدارکات خواب بودند آقای غلامرضا نصرتی میگفت: من دلم درد گرفته و دوای دل درد میخواهم. این رمزی بود که باتفاق به نوشابههای خنک تدارکات گردان تک میزدیم. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 که گردان کمیل مدتی در خط خرمشهر مستقر بود، تدارکات گردان در یکی از ساختمانهای نزدیک خط مستقر شده بود. بچههای تدارکات گردان شبها نوشابهها را درون یخدانهای بزرگ میگذاشتند تا برای فردا خنک شود. در اواخر شب موقعی که بچههای تدارکات خواب بودند آقای غلامرضا نصرتی میگفت: من دلم درد گرفته و دوای دل درد میخواهم. این رمزی بود که باتفاق به نوشابههای خنک تدارکات گردان تک میزدیم. ...
تصرف گودال بطور غصبی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر فرمانده گردان اعلام کرد هر نفر گودالی حفر کند تا چنانچه هواپیماهای دشمن مجددا" حمله کردند جان پناهی داشته باشیم. همه برادران این کار را کردند به جز یکی از آنها بنام هوشنگ مسرور. عصر همان روز هواپیماهای عراقی مجددا" در آسمان مشاهده شدند و هر کس رفت داخل گودالی که حفر کرده بود پناه گرفت. آقای هوشنگ مسرور رفت داخل گودالی که آقای قاسم زالپور حفر کرده بود و در این میان آقای...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران جفیر فرمانده گردان اعلام کرد هر نفر گودالی حفر کند تا چنانچه هواپیماهای دشمن مجددا" حمله کردند جان پناهی داشته باشیم. همه برادران این کار را کردند به جز یکی از آنها بنام هوشنگ مسرور. عصر همان روز هواپیماهای عراقی مجددا" در آسمان مشاهده شدند و هر کس رفت داخل گودالی که حفر کرده بود پناه گرفت. آقای هوشنگ مسرور رفت داخل گودالی که آقای قاسم زالپور حفر کرده بود و در این میان آقای...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
حاشیه عملیات طریق القدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
یکی از نکات در خور توجه و قابل تأمل حضور برخی از خانوادههای شهدای عملیات ثامن الائمه(ع) در این عملیات بود. آنها با اینکه کمتر از یکماه از شهادت عزیزانشان میگذشت در عین حال، مصمم و با روحیه، برای تداوم راه شهیدانشان و تقویت روحیه رزمندگان در این عملیات حضور پیدا کرده بودند. آقای حاج امانالله. زردشت، که فرزندش بهرام زردشت در تاریخ 5/7/1360 در عملیات ثامن الائمه(ع) به شهادت رسیده بود. همچنین آقای حاج احمد جمشیدی، عموی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
یکی از نکات در خور توجه و قابل تأمل حضور برخی از خانوادههای شهدای عملیات ثامن الائمه(ع) در این عملیات بود. آنها با اینکه کمتر از یکماه از شهادت عزیزانشان میگذشت در عین حال، مصمم و با روحیه، برای تداوم راه شهیدانشان و تقویت روحیه رزمندگان در این عملیات حضور پیدا کرده بودند. آقای حاج امانالله. زردشت، که فرزندش بهرام زردشت در تاریخ 5/7/1360 در عملیات ثامن الائمه(ع) به شهادت رسیده بود. همچنین آقای حاج احمد جمشیدی، عموی...
نحوه شهادت رادمردان شهید در این مرحله از عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به اینکه سقوط شهر فاو از نظر جهانی برای نظام سیاسی عراق بسیار سنگین تمام شده بود. فرماندهان عراقی تمام توان خود را به کار گرفتند تا بتوانند فاو را باز پس گیرند. امّا تدابیر و عملیاتهای آنها نتیجه نداده و موفق نشدند. لذا بسیار ناراحت بودند و در رویارویی تن به تن در صبح گاه 27/11/1364 بین آنان و نیروهای گردان کمیل، برخوردی بسیار وحشیانه با این رزمندگان مسلمان داشتند. متأسفانه بسیاری از نیروهای گروهانهای...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به اینکه سقوط شهر فاو از نظر جهانی برای نظام سیاسی عراق بسیار سنگین تمام شده بود. فرماندهان عراقی تمام توان خود را به کار گرفتند تا بتوانند فاو را باز پس گیرند. امّا تدابیر و عملیاتهای آنها نتیجه نداده و موفق نشدند. لذا بسیار ناراحت بودند و در رویارویی تن به تن در صبح گاه 27/11/1364 بین آنان و نیروهای گردان کمیل، برخوردی بسیار وحشیانه با این رزمندگان مسلمان داشتند. متأسفانه بسیاری از نیروهای گروهانهای...
سردی مزاج و مسقطی لاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یک شب حدود ساعت 12، زمانی که گردان در پادگان امام خمینی(ره) اهواز مستقر بود، آقای غلامرضا نصرتی 1 به سراغ ما آمد و گفت: من دلم هوای مسقطی لاری کرده است. به او گفتیم: این موقع شب مسقطی لاری کجا بود؟ اما او منصرف نشد و اصرار داشت که مسقطی لاری میخواهم. تعدادمان 4 نفر بود. قرار شد به دو گروه دو نفره تقسیم شویم و قرعه کشی کنیم و قرعه بنام هرگروه افتاد به سراغ برادران...